تکیه گاه کوه
به نام آفریننده ی پیشوای صبر وعشق
آنگاه که آسمان سرمست از انتظار مرواریدی ماهرخ، جرعه های شراب طهور سرمی کشید وخورشید تاروپود نگاهش را به آستان خانه ای کوچک و نورافشان در گوشه ای از زمین دوخته بود و چشم انتظاری، او را سخت مجنون کرده بود،
ناگهان از زمین نوری عجیب برق از چشمان آسمان برد و آسمان محو نگاه زمین شد و ملکوتیان زمین را به نظاره نشستند و نسیم نفس هایشان که سلام میگفتند تمام گلبرگهای گلهای زمین را به حرکت و تپش در آورده بود،
آری آسمانی دیگر، ملکوتی زیبنده در زمین ظاهر شده بود،
همان که کوه ها به آستان نگاهش چشم دوخته بودند و به پشتوانه ی نگاه او کمر راست کرده بودند،
آری زینبش نام نهادند
و ملکوتیان با آمدنش ندای ما رایت الا جمیلا سر دادند و در دوردستها سرزمینی به نام نینوا را با نوای خروشان یا حسین عطرافشانی کردند .
میلاد با سعادت اسوه ی صبرپیشگان عالم بر تمام عالمیان فرخنده باد
(فاطمه کرمان)
همان که